شهید نوذر شادمانی

زندگی نامه شهید عزیز نوذر شادمانی:

هواي پاك روستا آكنده از عطري دلپزير گشت، آن روز كه در خانه‌اي كوچك و باصفا مردي از تبار شقايق پا به عرصه گيتي نهاد. او در كنار مادر رنجيده و زحمتكش خود لحظه‌ها را سپري كرد و از نگاهش درس صبر و استقامت آموخت. «نوذر» از همان روزهاي كودكي با محبّت و خوش رفتار بود و بسيار زيرك و باهوش؛ چنانكه مادرش مي‌گويد: «او با همسايگان، دوستان و آشنايان به خوبي رفتار مي‌كرد و آن‌قدر اخلاقش خوب بود كه ديگر هيچ كدام از فرزندانم مثل نوذر نمي‌شوند.» جواني بلند همّت بود و علاقه‌ي زيادي به ورزش داشت، در مسابقات ورزشي شركت مي‌كرد و صاحب مقام و امتياز مي‌شد. روح بلند و سرشار از عطوفتش باعث شده بود كه در بيرون از منزل به پدرش كمك كند و در خانه چون ياوري همراه و همدل، مادرش را ياري دهد. او بسيار شوخ طبع بود و با ديگران به مزاح مي‌پرداخت اما نه آنگونه كه باعث رنجش و ناراحتي آنها شود.

علاقه‌ي او نسبت به بسيج بر هيچ كس پوشيده نبود و هرگاه در مسجد يا بسيج مراسمي بود، تا نصف شب در آنجا مي‌ماند و با شور و شوق و هيجان خاصي فعّاليت مي‌نمود.

در عنفوان جواني براي خدمت به اسلام و ميهن به استخدام نيروي انتظامي (ژاندارمري) درآمد تا براي دفاع از ارزش‌هاي بدست آمده كه ماحصل خون شهيدان بود در هر سنگري كه لازم باشد دفاع كند و بجنگد.

دشمنان اسلام و انقلاب كه براي اجراي نقشه‌هاي شوم و سياه خود، مترصّد فرصت بودند از حضور نيروهاي رزمنده در جبهه‌هاي نبرد سوء استفاده كرده و با راه‌اندازي كاروانهاي قاچاق مواد مخدر، ضمن ضربه زدن به اقتصاد مملكت، در صدد تباهي جوانان و نوجوانان اين مرز و بوم برآمدند. «نوذر» يكي از آن دلاورمرداني بود كه براي مبارزه‌اي بي‌امان با سوداگران مرگ، وارد منطقه‌ي «لامرد فارس» شد و در درگيري با اشرار و قاچاقچيان به همراه ديگر همسنگرش، تا عرش برين پرواز كرد.

منبع: کتاب کوچ آئینه ها