کد: 309
نام ونام خانوادگی : علی میرزا کشاورزیان رونیزی
نام پدر : بیگ میرزا
تاریخ تولد : 15 فروردین 1343
سن : 19 سال
تحصیلات : اول دبیرستان
شغل : پاسدار
استان : فارس
شهرستان : استهبان
بخش : رونیزعلیا
ارگان اعزام کننده : سپاه
یگان : لشکر 19 فجر
عملیات : والفجر4
مسئولیت در جبهه : فرمانده گروهان
حضور در جبهه : 270 روز
تاریخ شهادت : 28 مهر 1362
محل شهادت : مریوان
کد: 309
نام ونام خانوادگی : علی میرزا کشاورزیان رونیزی
نام پدر : بیگ میرزا
تاریخ تولد : 15 فروردین 1343
سن : 19 سال
تحصیلات : اول دبیرستان
شغل : پاسدار
استان : فارس
شهرستان : استهبان
بخش : رونیزعلیا
ارگان اعزام کننده : سپاه
یگان : لشکر 19 فجر
عملیات : والفجر4
مسئولیت در جبهه : فرمانده گروهان
حضور در جبهه : 270 روز
تاریخ شهادت : 28 مهر 1362
محل شهادت : مریوان
مکان قبر مطهر
![](https://eisaar.ir/wp-content/uploads/2021/12/birth_locate.png)
زندگی نامه شهید عزیز علی میرزا کشاورزیان رونیزی:
شهيد بهترين تاجر دوران زندگي است؛ در تجارت او غير از عشق چيزي معامله نميشود؛ تجارتي كه سرمايهاش جان است و سودش ديدار يار.
حرفهاي ناگفته در مورد مردان خدا بسيار است. مرداني چون «شهيد عزيز كشاورزيان» مردي كه خواندن نماز اول وقت را بر همه چيز ترجيح ميداد. به مسايل ديني بسيار پايبند بود به طوري كه رعايت حلال و حرام در وجودش موج ميزد. عشق و علاقه به اسلام و ميهن و رسيدگي به محرومان و مظلومان در ذات پاكش بود. در زمان حيات خود از خدمت به مردم هرگز دريغ نكرد و همواره با آنها همراه بود.
انقلاب و اسلام را گام به گام ياري داد تا اينكه نور بر تاريكيها فرود آمد و انقلاب با ورود بزرگمرد تاريخ امام خميني(ره) جلا يافت و به پيروزي رسيد. در زماني كه فرماندهي سپاه «رونيز» را به عهده داشت منشأ خدمات بسياري بود و با رهنمودهايش افراد زيادي را به سوي جاودانگي و سعادت هدايت كرد. به طوري كه ياد او در خاطر مردم جاري است و پاكي و شجاعت او را فراموش نكردهاند. دوستانش چنين ميگويند كه او آيه «يا ايها الَذينَ آمَنوا هَل ادّلكم علي تِجاره … »1 را پيشه راه خود كرده بود و به آن توسّل ميجست.كردستان حكايتها از «علي» دارد زماني كه شاهد بود چگونه از جيرهي آب آشاميدني خود وضو ميساخت و در سرماي سوزناك كردستان، شبانه قامتش به نماز استوار ميگرديد. او نه به خاطر اينكه پاسدار بود رو به سوي جبههها كرد بلكه براي هدفي بس بالاتر و زيباتر كه همانا زنده نگهداشتن دين اسلام بود به خانه و كاشانه پشت كرد و در جايي امن كنار معشوق مأوا گزيد و تا ابد جاودان و سرافراز ماند.
پس از او برادرش جوانمردانه اسلحه او را بردوش گرفت و راهش را ادامه داد تا خود نيز به برادرش ـ علي ـ پيوست.
منبع: کتاب کوچ آئینه ها